{magic love}
فصل دوم پارت ۱۰
زنگ استراحت بود. بچه ها از کلاس بیرون نرفته بودند چون میخواستند بدونن که کی مدرسه رو اتیش زده.
امیلیا: من دیروز آزاله رو دیدم که داست مدرسه میچرخید.
ایان: آزاله دیروز تمام مدت پیش ما بود.
آریان: کسی که از زیر کار در میرفت و تو مدرسه میچرخید شما بودی.
امیلیا: منظورم دیشب بود.
ایان: اون دیشب پیش من بود. کی میخواسته بره داخل مدرسه؟
امیلیا: زمانی که خواب بودی یا قبل از اینکه بیاد پیشت.
لوکاس: شاهد داری؟
امیلیا: بله که دارم. معمور مدرسه. نظرتون چیه که بعد از مدرسه بریم پیشش؟ آزاله چرا چیزی نمیگی!
آزاله داشت گریه میکرد. به تهمت زده بودند. تهمت کاری که حتی به فکرش نمیرسید ، چه برسد به انجامش.
ایان آزاله را بغل کرد و به او گفت
ایان: آزاله ، گریه نکن ، معلومه کار خودشه ، تو مهربون ترین فردی هستی که تاحالا دیدم.
ایلا: اره آزاله ، معملومه کار خودشه ، خیلی مشکوکه.
آتنه: بیچاره آزاله ، کلی باهاش مهربون بود.
جکسون: واقعا
مدرسه تمام شد. بچه ها پیش معمور مدرسه رفتند.
امیلیا: سلام آقای ژاک ، میخواستیم راجب اون شخصی که دیشب دیدید بهمون بگید.
آقای ژاک: خب راستش اون یه دختر بود که شنل پوشیده بود ، برای همین چهرش معلوم نبود اما.......
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
از این به بعد عکسرو میزارم ویدیو بزور میاد
زنگ استراحت بود. بچه ها از کلاس بیرون نرفته بودند چون میخواستند بدونن که کی مدرسه رو اتیش زده.
امیلیا: من دیروز آزاله رو دیدم که داست مدرسه میچرخید.
ایان: آزاله دیروز تمام مدت پیش ما بود.
آریان: کسی که از زیر کار در میرفت و تو مدرسه میچرخید شما بودی.
امیلیا: منظورم دیشب بود.
ایان: اون دیشب پیش من بود. کی میخواسته بره داخل مدرسه؟
امیلیا: زمانی که خواب بودی یا قبل از اینکه بیاد پیشت.
لوکاس: شاهد داری؟
امیلیا: بله که دارم. معمور مدرسه. نظرتون چیه که بعد از مدرسه بریم پیشش؟ آزاله چرا چیزی نمیگی!
آزاله داشت گریه میکرد. به تهمت زده بودند. تهمت کاری که حتی به فکرش نمیرسید ، چه برسد به انجامش.
ایان آزاله را بغل کرد و به او گفت
ایان: آزاله ، گریه نکن ، معلومه کار خودشه ، تو مهربون ترین فردی هستی که تاحالا دیدم.
ایلا: اره آزاله ، معملومه کار خودشه ، خیلی مشکوکه.
آتنه: بیچاره آزاله ، کلی باهاش مهربون بود.
جکسون: واقعا
مدرسه تمام شد. بچه ها پیش معمور مدرسه رفتند.
امیلیا: سلام آقای ژاک ، میخواستیم راجب اون شخصی که دیشب دیدید بهمون بگید.
آقای ژاک: خب راستش اون یه دختر بود که شنل پوشیده بود ، برای همین چهرش معلوم نبود اما.......
☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆~☆
از این به بعد عکسرو میزارم ویدیو بزور میاد
۲.۸k
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.